جامعه شناسی
حمید سرشار؛ محمدجواد غلامرضا کاشی؛ علی جنادله
چکیده
بازتعریف جامعه به قالبِ قلمرو سرزمینی و سیاسی در صورت مرکزگرای عقلانیت مدرن، زیستنگاههای جمعی را وارد مرحله تازهای ساخت. با انگارۀ تلقی از جامعه به قالبِ دولت-ملتها در اقتضای ضرورت تاریخی عقلانیت مدرن، هویت جمعی تبدیل به مسئله شد. اینک با شکسته شدن مرزهای «زمان-فضا» و امکانیتِ «کنشِ بیواسطه به مکان» باری دگر ...
بیشتر
بازتعریف جامعه به قالبِ قلمرو سرزمینی و سیاسی در صورت مرکزگرای عقلانیت مدرن، زیستنگاههای جمعی را وارد مرحله تازهای ساخت. با انگارۀ تلقی از جامعه به قالبِ دولت-ملتها در اقتضای ضرورت تاریخی عقلانیت مدرن، هویت جمعی تبدیل به مسئله شد. اینک با شکسته شدن مرزهای «زمان-فضا» و امکانیتِ «کنشِ بیواسطه به مکان» باری دگر انگارۀ تلقی از «جامعه» در آستانۀ انقطاعی تاریخی است. بااینهمه، هنوز پرسش از «هویت جمعی ایران» یکی از پرسشهای جدی است. تودرتویی همزمان خیر و شر در عقلانیتِ سیاسی مدرن با محصور کردن درک ما از تشخُصِ خویش به قامتِ محدودههای جغرافیایی-سیاسی در کژفهمیها و رنجها منشأ اثر فراوان بوده است؛ اما فهم درونماندگار هویت جمعی فراسوی خیر و شر مستلزم گذار از نگاهی اخلاقی و تمرکز بر اقتضائات تاریخی است.عقلانیتِ مدرن، آموزش، هویت جمعی، مواجهه، عقلانیت تکنیکال، ناسیونالیسم قومگرا، همسانسازی.
وحید شالچی؛ علی جنادله؛ اسماعیل عالی زاد؛ مسعود زالی زاده کوتیانی
چکیده
بر مبنای نظریات هویت قومی احساس تعلق به قومیت با توجه به سیاستهای قومی، شرایط اقتصادی، باز یا بسته بودن نظام اجتماعی و ... پدیدهای متغیر است که ممکن است در دورهای نقش و اهمیت خود را ازدستداده و در برههای دیگر به هویت مسلط تبدیل شود. بر همین اساس مقاله پیشرو در پی بررسی تحولات هویت قومی در شهر اهواز از دورة پهلوی دوم تا دوران ...
بیشتر
بر مبنای نظریات هویت قومی احساس تعلق به قومیت با توجه به سیاستهای قومی، شرایط اقتصادی، باز یا بسته بودن نظام اجتماعی و ... پدیدهای متغیر است که ممکن است در دورهای نقش و اهمیت خود را ازدستداده و در برههای دیگر به هویت مسلط تبدیل شود. بر همین اساس مقاله پیشرو در پی بررسی تحولات هویت قومی در شهر اهواز از دورة پهلوی دوم تا دوران جمهوری اسلامی میباشد. دادههای پژوهش بر مبنای تکنیک تاریخچه زندگی و از طریق مصاحبه کیفی نیمهساختار یافته جهت شناسایی و درک ذهنیت افرادی که تجربه زیسته آنها در شهر اهواز شکلگرفته، به دست آمدهاند. برای تجزیهوتحلیل مصاحبهها از روش تحلیل مضمون استفادهشده که از این طریق ده مضمون اولیه و سه مضمون محوری شناسایی شده است. مضامین محوری در دورة پهلوی دوم «هویت قومی در مسیر ادغام» در دورة انقلاب تا پایان جنگ «هویت قومی در مسیر همبستگی اجتماعی» و دوران بعد از جنگ «هویت قومی در مسیر تمایزیابی» میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در قیاس با دورههای گذشته دو قوم بختیاری و عرب در شهر اهواز تمایل بیشتری به هویتیابی بر پایه قومیت دارند و هویت قومی به یک هویت پررنگ و اثرگذار در جامعه شهری اهواز تبدیل شده است.
مطالعات زنان
علی جنادله؛ زهرا پویا
چکیده
عدم تناسب حضور زنان در سطوح مدیریتی، با توزیع جنسیتی جمعیت و تحصیلات، زمینهساز پژوهشهایی درخصوص بررسی موانع دستیابی زنان به سطوح مدیریتی شده است. در این مطالعه با بهرهگیری از چارچوب کرومی، نظریههای مطرح درخصوص موانع ارتقاء شغلی زنان در دو دسته موانع درونی و بیرونی صورتبندی شده و سپس مطالعات تجربی داخلی صورت گرفته در این زمینه، ...
بیشتر
عدم تناسب حضور زنان در سطوح مدیریتی، با توزیع جنسیتی جمعیت و تحصیلات، زمینهساز پژوهشهایی درخصوص بررسی موانع دستیابی زنان به سطوح مدیریتی شده است. در این مطالعه با بهرهگیری از چارچوب کرومی، نظریههای مطرح درخصوص موانع ارتقاء شغلی زنان در دو دسته موانع درونی و بیرونی صورتبندی شده و سپس مطالعات تجربی داخلی صورت گرفته در این زمینه، طی بازۀ زمانی سالهای 1385 تا 1395 براساس این چارچوب مورد بررسی قرار گرفتهاند. نظریههای موانع درونی به طور عمده، موانع دستیابی زنان به مناصب مدیریتی را در الزامات نقشی زنان و میزان دلبستگی شغلی آنها جستجو میکنند. در مقابل، در نظریههای موانع بیرونی، بر عوامل نگرشی همچون کلیشههای جنسیتی و عوامل ساختاری همچون سقف شیشهای و تبعیض جنسیتی تأکید میشود. روش تحقیق در این مطالعه فراتحلیل بوده و مطالعات مورد بررسی براساس جستجوی سیستماتیک در چهار پایگاه دادههای علمی داخلی انتخاب شدهاند. نتایج فراتحلیل 20 مطالعۀ انتخاب شده، نشان میدهد که یافتههای این مطالعات در مجموع تأییدکنندۀ موانع بیرونی هستند. همچنین در برخی از مطالعات، تفاوت معنیداری بین زنان و مردان درخصوص ارجحیت موانع درونی یا بیرونی مؤثر بر دستیابی زنان به مناصب مدیریتی وجود دارد.
علی جنادله
چکیده
در اغلب مطالعات جامعهشناختی تاریخی، شکاف دولت و ملت بهعنوان ویژگی تاریخی و ذاتی جامعه سنتی ایران معرفیشده است. بدین ترتیب که قائمبهذات بودن دولت و بینیازی آن از مشروعیت بیرونی و همچنین نبود رویهها و قوانینی که حقوق و وظایف متقابل دولت و جامعه را تعیین کند، خودبسندگی دولت، بیگانگی نیروهای اجتماعی و دولت از یکدیگر و شکاف ...
بیشتر
در اغلب مطالعات جامعهشناختی تاریخی، شکاف دولت و ملت بهعنوان ویژگی تاریخی و ذاتی جامعه سنتی ایران معرفیشده است. بدین ترتیب که قائمبهذات بودن دولت و بینیازی آن از مشروعیت بیرونی و همچنین نبود رویهها و قوانینی که حقوق و وظایف متقابل دولت و جامعه را تعیین کند، خودبسندگی دولت، بیگانگی نیروهای اجتماعی و دولت از یکدیگر و شکاف تاریخی دولت و جامعه را در پی داشته و تنها رابطه قابلتصور بین دولت و جامعه اعمال سلطه یکطرفه از سوی حکومت بر جامعه و انقیاد و اطاعات جامعه در برابر سلطه دولت بود. در این مقاله تلاش میشود، با استفاده از رویکرد نهادگرایی تاریخی، با روش تحلیل توالیهای واکنشی و بر اساس شواهد تاریخی، دیدگاه فوق به چالش کشیده شده و روایت بدیلی از روابط میان دولت و یا به تعبیر بهتر حکومت و جامعه ارائه شود. در این روایت بدیل، برخلاف نظریه شکاف تاریخی دولت و ملت، نیازهای متقابل حکومت و نیروهای اجتماعی به پیکربندی نهادی خاصی در جامعه ایران منجر شد که مبتنی بر شبکه نسبتاً پیچیدهای از روابط و حقوق و وظایف متقابل بین حکومت مرکزی، روحانیت، بازار و ایلات و قبایل بود که حاصل آن تعادل نهادی نسبی بین این نهادها بود. این پیکربندی نهادی، ریشه در سلسله رخدادهای واکنشی داشت که شکلگیری حکومت صفویه بر اساس بنیادهای متکثر ایلی و ایدئولوژیک آنها را در پی داشت. این دیدگاه بدیل، علاوه بر ارائه یک روایت تاریخی متفاوت از تحولات جامعه ایران، برای جامعه امروز ایران نیز میتواند دلالتهایی در خصوص ظرفیتهای تاریخی جامعه ایران برای برقراری یک رابطه متوازن و پایدار بین دولت و نیروهای اجتماعی به همراه داشته باشد.